يكشنبه ۲۹ مهر ۹۷
۱۸ ۱۹ ساله که بودم یه شاگرد داشتم که بهش خیاطی درس میدادم ...
یه خانوم شیک و باسلیقه که بچه دوم رو باردار بود و زندگی خیلی خوبی داشت اما مادرشوهرش زیر زیرکی بینشون اختلاف و دعوا مینداخت . یبار من یه جفت دستکش گیپور خریده بودم بهش نشون دادم گفتم ببین چی خریدم . گفت منم چند سال پیش یه جفت خریده بودم ، پیش خودم گفتم مادر شوهرم که مرد اینا رو دستم میکنم برای مراسمش. الان دستکشه فسیل شده اما مادرشوهرم هنوز هست . دوتایی زدیم زیر خنده ...
.
الان ۹ ۱۰ سال از اون روز ها میگذره ، دوستم چند سالی میشه که با بچه هاش تنها زندگی میکنه . میگه شاید پول کمی داشته باشم به نسبت وقتی که با شوهرم زندگی میکردم عوضش اعصاب مون آرومه ...
یه خانوم شیک و باسلیقه که بچه دوم رو باردار بود و زندگی خیلی خوبی داشت اما مادرشوهرش زیر زیرکی بینشون اختلاف و دعوا مینداخت . یبار من یه جفت دستکش گیپور خریده بودم بهش نشون دادم گفتم ببین چی خریدم . گفت منم چند سال پیش یه جفت خریده بودم ، پیش خودم گفتم مادر شوهرم که مرد اینا رو دستم میکنم برای مراسمش. الان دستکشه فسیل شده اما مادرشوهرم هنوز هست . دوتایی زدیم زیر خنده ...
.
الان ۹ ۱۰ سال از اون روز ها میگذره ، دوستم چند سالی میشه که با بچه هاش تنها زندگی میکنه . میگه شاید پول کمی داشته باشم به نسبت وقتی که با شوهرم زندگی میکردم عوضش اعصاب مون آرومه ...