سه شنبه ۹ مرداد ۹۷
یه دوست خیلی بی خیال و شُلی هم دارم به نام فرزانه . ( همون که ظرفمو پس نداد )
یه سری بهش گفتم بریم دکتر بیمه ؟ گفت صبر کن منم میام ، نشون به اون نشون که من ۶ ماه صبر کردم بعد آخرش خانوم گفت من نمیام دکتر بیمه میرم دکتر شخصی . من 😐
بعد موقع دکتر رفتن گفت شماره دکتر رو داری ؟ من گفتم نه . گشت شماره رو پیدا کرد فرستاد واسه من گفت زنگ میزنی وقت بگیری برام ؟ منم زنگ زدم وقت گرفتم گفتم فلان روز برو . بعد تر بهش گفتم از دوستت که توی آرایشگاه کار میکنه میپرسی پرسینگ ناف هم انجام میده یا نه ؟ گفت باشه . نهایتا شماره دوستش رو داد من از خودش بپرسم ، خودش نپرسید !
.
یبارم قرار شد با هم بریم دکتر . بهش گفتم ببین من میخوام آزمایش بدم ، ساعت ۹ بریم ؟ گفت نه ۸ بریم . صبح دیدم گفته خوابم میاد ۸ و نیم بریم و نهاااااایتا ساعت ۱۰ اومد . اون روز نه تنها وقتی رسیدیم که آزمایشگاه بسته بود بلکه من تا ساعت ۱ ناشتا بودم !
.
یبار دیگه قرار شد با همین خانوم و مهدیه بریم آرایشگاه . ساعت ۱۲ وقت داشتیم . من از ساعت ۱۰ و نیم توی ایستگاه اتوبوس نشسته بودم ، اون هی پیام میداد که من الان راه افتادم الان نشستم توی اتوبوس ، الان فلان :/ نهایتا دو ساعت بعد با تاکسی اومد !! و ما ساعت ۲ رسیدیم آرایشگاه 😐
.
بار دیگه قرار بود با هم بریم باشگاه ( اضافه وزن داره مقداری ) هی گفت امروز میام ، فردا میام ، نه امروز خوابم میاد ، امروز آقامون خونه س ، امروز کلاس دارم ، آخرش نیومد ! این در حالیه که آقاشون گفته چقدر چاقی برو ورزش برو رژیم بگیر برو عمل کن ولی لاغر شو !
.
الانم یه کتاب دادم بهش بیشتر از یکماهه که کتابمو نیاورده ، یعنی چه بلایی سر کتابم آورده ؟ 😢
.
پ.ن : آدم رو علاف خودتون نکنید، اصولا تا یه جایی میگن عیب نداره حالا . بعد از یه مدت میبینید دیگه دوستی ندارید دور خودتون !
یه سری بهش گفتم بریم دکتر بیمه ؟ گفت صبر کن منم میام ، نشون به اون نشون که من ۶ ماه صبر کردم بعد آخرش خانوم گفت من نمیام دکتر بیمه میرم دکتر شخصی . من 😐
بعد موقع دکتر رفتن گفت شماره دکتر رو داری ؟ من گفتم نه . گشت شماره رو پیدا کرد فرستاد واسه من گفت زنگ میزنی وقت بگیری برام ؟ منم زنگ زدم وقت گرفتم گفتم فلان روز برو . بعد تر بهش گفتم از دوستت که توی آرایشگاه کار میکنه میپرسی پرسینگ ناف هم انجام میده یا نه ؟ گفت باشه . نهایتا شماره دوستش رو داد من از خودش بپرسم ، خودش نپرسید !
.
یبارم قرار شد با هم بریم دکتر . بهش گفتم ببین من میخوام آزمایش بدم ، ساعت ۹ بریم ؟ گفت نه ۸ بریم . صبح دیدم گفته خوابم میاد ۸ و نیم بریم و نهاااااایتا ساعت ۱۰ اومد . اون روز نه تنها وقتی رسیدیم که آزمایشگاه بسته بود بلکه من تا ساعت ۱ ناشتا بودم !
.
یبار دیگه قرار شد با همین خانوم و مهدیه بریم آرایشگاه . ساعت ۱۲ وقت داشتیم . من از ساعت ۱۰ و نیم توی ایستگاه اتوبوس نشسته بودم ، اون هی پیام میداد که من الان راه افتادم الان نشستم توی اتوبوس ، الان فلان :/ نهایتا دو ساعت بعد با تاکسی اومد !! و ما ساعت ۲ رسیدیم آرایشگاه 😐
.
بار دیگه قرار بود با هم بریم باشگاه ( اضافه وزن داره مقداری ) هی گفت امروز میام ، فردا میام ، نه امروز خوابم میاد ، امروز آقامون خونه س ، امروز کلاس دارم ، آخرش نیومد ! این در حالیه که آقاشون گفته چقدر چاقی برو ورزش برو رژیم بگیر برو عمل کن ولی لاغر شو !
.
الانم یه کتاب دادم بهش بیشتر از یکماهه که کتابمو نیاورده ، یعنی چه بلایی سر کتابم آورده ؟ 😢
.
پ.ن : آدم رو علاف خودتون نکنید، اصولا تا یه جایی میگن عیب نداره حالا . بعد از یه مدت میبینید دیگه دوستی ندارید دور خودتون !