دوشنبه ۲۵ تیر ۹۷
چند سال پیش الهام ، دوستم ، تعریف میکرد که آره نامزد بودیم با امیر بعد یه روز که رفته بودم خونشون مامانش یه باکس که توش یه شاخه گل بود آورد داد بهم گفت بیا این مال امیر ه ، ببر خونتون . الهام تعریف میکرد که گل از اونا بود که معلومه دوست دخترش بهش داده . منم از لجم بروم خونمون گذاشتمش توی توالت ! بعد یه روز که امیر اومد خونمون گفت عه گل حسین ( داداش امیر ) اینجا چیکار میکنه ؟
خلاصه که تهش مشخص شد گل رو دوست دختر حسین داده بهش اصلا مال امیر نیست !
.
خونه ء آقامون اینا ویلایی ه ، دو تا نورگیر داره که جوری قرار گرفته که مجبوری زیرش بشینی که آفتاب بخوره توی مغزت 😐
این سری زیر نورگیر نشسته بودم مادر همسر برگشت گفت چی زدی به موهات که سفید شده ؟ گفتم هیچی ! گفت تماااااام موهات سفید شده ، تو از اونایی هستی که موهاشون زود سفید میشه !
.
خلاصه که تهش مشخص شد گل رو دوست دختر حسین داده بهش اصلا مال امیر نیست !
.
خونه ء آقامون اینا ویلایی ه ، دو تا نورگیر داره که جوری قرار گرفته که مجبوری زیرش بشینی که آفتاب بخوره توی مغزت 😐
این سری زیر نورگیر نشسته بودم مادر همسر برگشت گفت چی زدی به موهات که سفید شده ؟ گفتم هیچی ! گفت تماااااام موهات سفید شده ، تو از اونایی هستی که موهاشون زود سفید میشه !
.